دوست دارم ممول ♥‿♥
بــــــــــــــــــــــــــــــوس با اون قلــب خوشگل ❤
(..')/♥ ♥('..)
.♥/. = .█/.
_| |_ ♥ _| |_
من:هـــــــورااااااااااا
آجي دندوني: لي لي لي لي لي لي
ممول:
- ۱ بازديد
- ۰ نظر
دوست دارم ممول ♥‿♥
بــــــــــــــــــــــــــــــوس با اون قلــب خوشگل ❤
(..')/♥ ♥('..)
.♥/. = .█/.
_| |_ ♥ _| |_
من:هـــــــورااااااااااا
آجي دندوني: لي لي لي لي لي لي
ممول:
دو سه شب پيش آجي براي اولين بار حقوق گرفت و با خوش حالي (كه هر كي ندونه فكر مي كنه سه چهار ميليون حقوقشه) شام اومد خونمون
(راستي بهتون بگم كه دست پخت مامانم خيلي خوبه)
آجي براي همه يه چيز خوشگل خريد .براي من و ممول و بابا لباس خريد و براي مامان يه تستر:)
رنگ لباس من
رنگ لباس ممول
رنگ لباس بابا
رنگ تستر مامان
امسال براي اولين سال،من كانديد مدرسه شدم. كانديد بودن خيلي سخته و خيلي به آدم استرس مي
ده و باعث مي شه كه قلب آدم از دهنش بزنه بيرون.
توي اون چند روز خيلي تبليغات كردم و كلي عكس درست كردم كه روش نوشته بودم" راي دادن به من
يعني راي دادن به آزادي انديشه ها" و يا" با راي دادن به من مدرسه ي خود را نمونه كنيد" و خيلي شعار
هاي كليشه اي ديگه.
بالاخره روز راي گيري اومد و من اون روز داشتم سكته مي كردم.
دو روز بعد از راي گيري جوابا رو اعلام كردن من توي اين 2 روز همه ي دعا هايي كه بلد بودم روخوندم و بالاخره عضو شورا شدم:)
گاهن احساس ميكردم من هم ميتوانم شاعري كنم و شعر بسرايم، اما بعد ها در سن هفت يا هشت سالگي خودم آبرويِ خودم را حفظ كردم و سعي كردم هر شعري هم كه ميگويم برايم خودم بگويم و منتشرش نكنم !
خب واقعا از يك كوچي زايِ سه چار ساله انتظاري بيش از اين نميتوان داشت !!
+ پاييزه و پاييزه برگا همه ميريزه
شاخه ها همه خيس شده
منم رفتم كفشمو در آوردم از تو آب
بعدش گذاشتم اونو تو جاكفشي خونمون
+ پيرزن بيچاره هزار تا بچه داره
وقتي مي خواد بخوابه با جوراب پاره پاره
گنجشك ميكنه جيك و جيك ساعت ميكنه تيك و تيك !!!
پدرم هميشه ميگويد:
"اين خارجيها كه الكي خارجي نشدهاند، خيلي كارشان درست بوده
كه توي خارج راهشان دادهاند"
البته من هم ميخواهم درسم رابخوانم؛ پيشرفت كنم؛ سيكلم را بگيرم
و بعد به خارج بروم. ايران با خارج خيلي فرق دارد. خارج خيلي بزرگتر
است. من خيلي چيزها راجب به خارج ميدانم.
تازه دايي دختر عمهي پسر همسايهمان در آمريكا زندگي ميكند. براي
همين هم پسر همسايهمان آمريكا را مثل كف دستش ميشناسد. او
ميگويد: "در خارج آدمهاي قوي كشور را اداره ميكنند"
مثلن همين "آرنولد" كه رييس كاليفرنيا شده است
ما خودمان در يك فيلم ديديم كه چطوري يك نفره زد چند نفر را لت و پار
كرد و بعد... البته آن قسمتهاي بيتربيتي فيلم را نديديم اما ديديم كه
چقدر زورش زياد است، بازو دارد اين هوا. اما در ايران هر آدم لاغر مردني
را مي گذارند مدير بشود. خارجيها خيلي پر زور هستند و همهشان
بادي ميل دينگ كار ميكنند. همين برجهايي كه دارند نشان ميدهد كه
كارگرهايشان چقدر قوي هستند و آجر را تا كجا پرت كردهاند.
ما اصلا ماهواره نداريم.
اگر هم داشته باشيم؛ فقط برنامههاي علمي آن را نگاه ميكنيم. تازه
من كانالهاي ناجورش را قلف كردهام تا والدينم خداي نكرده از راه به در
نشوند. اين آمريكاييها بر خلاف ما آدمهاي خيلي مهرباني هستند و
دائم همديگر را بقل ميكنند و بوس ميكنند. اما در فيلمهاي ايراني حتي
زن و شوهرها با سه متر فاصله كنار هم مينشينند. همين كارها باعث
شده كه آمار طلاق روز به روز بالاتر بشود.
در اينجا اصلا استعداد ما كفش نميشود و نخبههاي علمي كشور
مجبور ميشوند فرار مغزها كنند. اما در خارج كفش ميشوند.
مثلاً اين "بيل گيتس" با اينكه اسم كوچكش نشان ميدهد كه از يك
خانوادهي كارگري بوده، اما تا ميفهمند كه نخبه است به او خيلي
بودجه ميدهند و او هم برق را اختراع ميكند. پسر همسايهمان
ميگويد اگر او آن موقع برق را اختراع نكرده بود؛ شايد ما الان مجبور
بوديم شبها توي تاريكي تلويزيون تماشا كنيم.
از نظر فرهنگي ما ايرانيها خيلي بيجمبه هستيم. ما خيلي تمبل و
تنپرور هستيم و حتي هفتهاي يك روز را هم كلاً تعطيل كردهايم. شايد
شما ندانيد اما من خودم ديشب از پسر همسايهمان شنيدم كه در خارج
جمعهها تعطيل نيست. وقتي شنيدم نزديك بود از تعجب شاخدار شوم.
اما حرفهاي پسر همسايهمان از بي بي سي هم مهمتر است.
ما ايرانيها ذاتن آي كيون پاييني داريم. مثلن پدرم هميشه به من
ميگويد "تو به خر گفتهاي زكي". ولي خارجيها تيز هوشان هستند.
پسر همسايهمان ميگفت در آمريكا همه بلدند انگليسي صحبت كنند،
حتا بچه كوچولوها هم انگليسي بلدند. ولي اينجا متاسفانه مردم كلي
كلاس زبان ميروند و آخرش هم بلد نيستند يك جملهي ساده مثل
I lav u بنويسند. واقعن جاي تاسف دارد. اين بود انشاي من