شنبه ۱۵ اردیبهشت ۰۳

ظريف

اينجا از خود نوشته هايم را مينويسم!

ظريف

"غم تو دلم فراوونه/ نميدونم كجا بريزم؟" يا "ميخوام مطمئن شم تمام دنيا بدونن چقد من غمگين و تنهام" ديده ايد بعضي ها با اصرار شديدي ميخواهند بگويند من بسيار غمگينم و اصلا آنقدر كه من غم دارم، خود غم، غم ندارد؟ ديده شده اين افراد بعضا از عمد خودشان را به گريه مي اندازند. بعد از فوت مرتضي پاشايي، دو دختر در حال مكالمه بودند و در گوشي فيلمهايي از آن مرحوم را ميديدند. يكي به آن ديگري مي گفت "يه فيلم ديگه هم بود، ديگه خيلي گريه دار بود، دانلود نكردم." ديگري جواب داد " چرا ديوونه؟ دانلود ميكردي يكم گريه كنيم." بله ! يك سري ديگر هم هستند، به محض آنكه اتفاق خوبي ميفتد مي آيند نيمه خالي ليوان را ميبينند. بعد سالها يارو مي رود زحمت ميكشد و با خيل عظيمي از كشور ها مذاكره ميكند و همين كه به نتيجه ميرسد؛ جميعت سريعا تقسيم مي شوند. يك دسته خوشحال و خندان و دسته ي ديگر مشغول سخراني هاي نظير "خاك بر سرتون. بازم گولتون زدن. نميفهمين چه بلايي سرتون مياد" در كل ميخواهم بگويم همه چيز دو جنبه دارد. بستگي دارد چگونه نگاهشان كنيد. دلايل شاد بودن كم نيستند. آدم بايد آدم شادي باشد. دلايل غم هم كم نيستند، آدم بايد آدم مبارزي باشد. و خلاصه آنكه آدم بايد آدم باشد. و يك مشت كليشه هاي اين چنيني. اما ما خوشحاليم. و اميدواريم همگي خوشحال باشيد.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.